ارث (فقه)«إرث» به باقی مانده اموال میت گفته می شود، که در اسلام قانون خاصی برای تقسیم آن در بین ورثهٔ میت بیان شده است. این باب در فقه اسلام « باب فرائض» یا «کتاب الفرائض» نامیده می شود، که نامگذاری آن به «کتاب الفرائض» از آن رو است که سهم بعضی از خویشاوندان میت در قرآن بیان شده است. عنوان ارث از بابهای مهم فقهی است که مسائل و احکام ارث به تفصیل در آن آمده است. فهرست مندرجات۲ - تعریف وارث و مورّث و میراث ۳ - تعبیر فقها از ارث ۴ - ارکان ارث ۵ - اسباب ارث ۶ - نسب ۶.۱ - طبقۀ اول ۶.۲ - طبقۀ دوم ۶.۳ - طبقۀ سوم ۶.۴ - وجوب حفظ ترتیب طبقات ۷ - سبب ۷.۱ - زوجیت ۷.۲ - ولاء ۷.۲.۱ - ولاء عتق ۷.۲.۲ - ولاء ضمان جریره ۷.۲.۳ - ولاء امامت ۸ - موانع ارث ۸.۱ - موجب محرومیت از تمام ارث ۸.۱.۱ - کفر ۸.۱.۲ - قتل ۸.۱.۳ - برده بودن ۸.۱.۴ - لعان ۸.۱.۵ - زنا ۸.۱.۶ - طبقه سابق ۸.۲ - موجب محرومیت از بعض ارث ۸.۲.۱ - کاهش سهم وارث از مرتبۀ بالا به پایینتر ۹ - جهات استحقاق ارث ۹.۱ - سهم بالفرض ۹.۲ - سهم بالقرابه ۹.۳ - سهم بالردّ ۱۰ - سهام فرائض ۱۰.۱ - نصف ۱۰.۲ - دو سوم ۱۰.۳ - یک سوم ۱۰.۴ - یک چهارم ۱۰.۵ - یک ششم ۱۰.۶ - یک هشتم ۱۱ - سهم قرابت ۱۲ - توارث همسران ۱۲.۱ - در صورت فوت شوهر ۱۲.۲ - در صورت فوت همسر ۱۳ - عول و تعصیب ۱۴ - ارث در مرگهای جمعی ۱۵ - ارث جنین، خنثی، غایب و مجوسی ۱۶ - پانویس ۱۷ - منبع ۱ - تعریف ارث به مفهوم مصدری و اسمیاستحقاق مال یا حقّی با مرگ دیگری یا آنچه در حکم مرگ است با شرایط و ملاکهای خاص را ارث گویند. تعریف یاد شده، تعریف «ارث» به مفهوم مصدری است. مفهوم اسمی آن عبارت است از دارایی و حقوقی که فرد با مرگ دیگری یا آنچه در حکم مرگ است مانند ارتداد، مستحق میشود. ۲ - تعریف وارث و مورّث و میراثبه ارث برنده «وارث»، به کسی که از خود ارث برجای میگذارد «مورّث» و به آنچه که از میّت باقی میماند- خواه مال یا حق قابل انتقال مانند حق خیار و حق شفعه- «ترکه» و «میراث» گفته میشود. ۳ - تعبیر فقها از ارثفقیهان به پیروی از قرآن کریم، از ارث به «فریضه» و «فرض» نیز تعبیر کردهاند. عنوان ارث از بابهای مهم فقهی است که مسائل و احکام ارث به تفصیل در آن آمده است. در این جا به محورهای مهم و کلّی آن میپردازیم. ۴ - ارکان ارثارکان ارث عبارت است از: مورّث، وارث و ترکه. البته پیش از تقسیم ترکه میان ورثه، باید از آن، حقوق دیگری مانند هزینۀ تکفین و تجهیز میّت، بدهیها و وصایای او در ثلث مالش و نیز آنچه مخصوص فرزند بزرگتر است خارج شود. امام خمینی در تحریرالوسیله مینویسد: «کفن جز در مواردی که استثنا شده از اصل ترکه است و بر دیون و وصیت و ارث مقدم است. و ظاهر آن است که کفن متعارفی که مطابق شان میّت است و همچنین سایر مخارج تجهیز او در حد متعارف از اصل ترکه است. البته نسبت به مصارف بیشتر از مقدار واجب با ملاحظه آنکه موجب اهانت به میّت نباشد، سزاوار نیست که احتیاط ترک شود. و همچنین مصارف آب و سدر و کافور و قیمت زمین قبر و مزد تابوتکش و گورکن و غیر اینها از هزینههای تجهیز حتی آنچه را که دولت بابت دفن در زمین مباح میگیرد، همه از اصل ترکه است.» همچنین «مخارج دفن حتی قیر و ساروج و غیر اینها که در محکم کردن قبر موردنیاز است، بلکه آنچه را که جائر برای دفن در زمین مباح میگیرد، از اصل ترکه برداشته میشود. و همچنین است مخارجانداختن در دریا از قبیل سنگ و آهن که برای سنگین شدن میّت استفاده میشود یا خمی که میّت را در او قرار میدهند.» البته «کفن و سایر مخارج تجهیز زن، ولو اینکه مال داشته باشد، بر شوهر است؛ چه کبیره باشد چه صغیره، عاقل باشد یا دیوانه، حرّه باشد یا امه، به او دخول شده باشد یا نه، مطیع شوهر باشد یا ناشزه. و در زن موقت خصوصاً اگر مدت نکاحشاندک باشد، اشکال است و در مطلقه به طلاق رجعی احتیاط ترک نشود، بلکه ظاهراً مخارج او بر شوهر است.» و «اگر ترکه به سبب ورشکستگی یا رهن مورد تعلق حق دیگری باشد، ظاهراً کفن مقدم بر آن است، ولی مقدم داشتن کفن بر حق جنایت مشکل است.» ۵ - اسباب ارثاسباب و موجبات ارث دو چیز است: ۶ - نسبنسب عبارت است از ارتباط و اتّصال فردی به دیگری به ولادت شرعی. وارثان نسبی میّت به ترتیب اولویّت و تقدّم هر طبقه عبارتند از: ۶.۱ - طبقۀ اولپدر، مادر، فرزند و نوه در صورت نبودن فرزند. به قول مشهور، نوه با وجود پدر و مادر میّت ارث میبرد. ۶.۲ - طبقۀ دومپدربزرگ و مادر بزرگ پدری و مادری هرچه بالا روند، برادر و خواهر پدری یا مادری و یا پدری و مادری و فرزندان آنان. در این طبقه، وارث نزدیک، مانع ارث بردن وارث دور میشود. برای مثال، با وجود جدّ و جدّه، پدر ایشان و با وجود برادر و خواهر، فرزندان آنان ارث نمیبرند؛ هر چند فرزندان آنان با وجود جدّ و جدّه ارث میبرند. ۶.۳ - طبقۀ سومعمو، عمّه، دایی و خاله و فرزندان آنان در صورت نبودن ایشان، جز یک صورت که پسر عموی پدری و مادری با عموی پدری با هم باشند. در این فرض، عموزاده بر عمو مقدّم است. از جمله وارثان این طبقه - در صورت نبودن عمو، عمّه، دایی و خالۀ میّت و فرزندانشان - عمو، عمّه، دایی و خالۀ پدر میّت است. از طبقۀ سوم به تبع قرآن کریمبه «اولوا الارحام» تعبیر شده است. در قرآن بر مقدار ارث این طبقه تصریح نشده است، بر خلاف طبقههای اول و دوم که «فرض بر» هستند؛ بدین معنا که در قرآن کریم بر مقدار ارث آنان تصریح شده است. ۶.۴ - وجوب حفظ ترتیب طبقاتتا زمانی که از هر طبقه یک نفر باقی است، کسی از طبقه بعدي إرث نمیبرد. ۷ - سببسبب بر دو گونه است: ۷.۱ - زوجیتزوجیّت دائم موجب ارث بردن هر یک از زن و شوهر از دیگری میشود. زن و شوهر با وجود همۀ وارثان نسبی و سببی ارث میبرند. از این رو، جزء طبقات به شمار نمیروند. به قول مشهور، اگر در ضمن عقد موقّت، شرط ارث بری از یکدیگر نشود، زن و شوهر از یکدیگر ارث نمیبرند. ارثبری، در صورت شرط ضمن عقد موقّت، مورد اختلاف است. اشهر، ثبوت آن است. ۷.۲ - ولاءولاء به معنای پیوند و علقه میان دو نفر یا بیشتر از غیر طریق زوجیّت و نسب، بر سه قسم است: ولاء عتق، ولاء ضمان جریره و ولاء امامت. ۷.۲.۱ - ولاء عتقدر قسم اول، مولا- که آزاد کنندۀ بردۀ خویش است- با شرایطی از جمله نبودن وارث نسبی برای برده، از او ارث میبرد. ۷.۲.۲ - ولاء ضمان جریرهدر قسم دوم، ضامن جریره در صورت نبودن وارث نسبی و نداشتن مولا (آزاد کنندۀ برده)، ارث میبرد. ۷.۲.۳ - ولاء امامتدر قسم سوم، امام علیهالسّلام در صورت نبودن هیچ یک از وارث نسبی، شوهر میّت، مولا و ضامن جریره، وارث میّت خواهد بود. در این که امام علیهالسّلام با زن میّت در ارث بردن شریک است یا آن که وجود همسر میّت مانع از ارث او میشود، اختلاف است. نظر مشهور، شراکت است. [۱۶]
مهذّب الاحکام، ج۳۰، ص۳۰۰.
احکام موارد نام برده در کتابهای فقهی به تفصیل بیان شده است. ۸ - موانع ارثموانع ارث یا موجب محرومیّت از همۀ ارث میشود یا از بعض آن. امام خمینی در تحریرالوسیله، کتاب المواریث مینویسد: موانع ارث زیاد است که بعضی از آنها چیزهایی است که حاجب و مانع از اصل ارث بردن میشود و آن حجب حرمان است. و بعضی از آنها چیزهایی است که قسمتی از ارث را منع میکند و آن حجب نقصان است. [۱۷]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۳۹۱، کتاب المواریث، الامر الثانی فی موانع الارث.
۸.۱ - موجب محرومیت از تمام ارثبخش اول عبارت است از: ۸.۱.۱ - کفرکافر از مسلمان ارث نمیبرد، امّا مسلمان از کافر ارث میبرد. پس مانع ارث است کفر به اقسامش خواه اصلی باشد یا از روی ارتداد، پس کافر؛ اگرچه نزدیک باشد، از مسلمان ارث نمیبرد و ارث مسلمان به مسلمان اختصاص دارد؛ اگرچه دور باشد. بنابراین اگر میت مسلمان، پسر کافری داشته باشد، از او ارث نمیبرد ولو اینکه به جز امام (علیهالسلام) قرابتی - چه نسبی و چه سببی – نداشته باشد؛ پس ارث او به امام (علیهالسلام) اختصاص پیدا میکند؛ نه به پسرش که کافر است. [۱۹]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۳۹۲، کتاب المواریث، الامر الثانی فی موانع الارث، الاول.
۸.۱.۲ - قتلکشتن عمدی کسی به ناحق- نه برای قصاص، دفاع یا حدّ و مانند آن- موجب محرومیّت قاتل از ارث است. به قول مشهور، در قتل خطایی، قاتل تنها از دیۀ پرداختی محروم است. در این که قتل شبه عمد مانند قتل خطایی است یا حکم قتل عمد را دارد، اختلاف است. قول نخست به ظاهر کلمات بیشتر فقها نسبت داده شده است. ۸.۱.۳ - برده بودنبرده بودن مورّث یا وارث مانع ارث است، مگر آن که وارث، منحصر به برده باشد. در این صورت، برده- هر چند به طور قهری- از ترکه خریداری و آزاد میگردد و باقی ماندۀ ترکه به او داده میشود. در این که برده در هر طبقهای از طبقات سهگانه که باشد در صورت انحصار وارث به او، باید آزاد شود یا آن که این حکم اختصاص به پدر و مادر یا آنان به اضافۀ فرزندان میّت دارد، اختلاف است. ۸.۱.۴ - لعاناگر مردی با همسرش برای نفی فرزند از خود، ملاعنه کند، زن و شوهر از یکدیگر و نیز مرد از فرزند مورد لعان و بالعکس، ارث نمیبرند. ۸.۱.۵ - زنانه زنازاده از پدر و مادر خود ارث میبرد و نه پدر و مادر و نزدیکان آنان از وی. ۸.۱.۶ - طبقه سابقوجود هر طبقۀ پیشین از طبقات یاد شده، مانع ارث بردن طبقۀ بعدی است. همچنین در یک طبقه، آن که به میّت نزدیکتر است، مانع ارث بردن خویشاوند دورتر میشود. در فقه، از این نوع مانع به «حجب حرمان» تعبیر شده است. ۸.۲ - موجب محرومیت از بعض ارثبرخی اوقات مانعی موجب میگردد که سهم وارث از حد اعلی به حد ادنی تنزل کند که در ذیل به آن پرداخته میشود: ۸.۲.۱ - کاهش سهم وارث از مرتبۀ بالا به پایینترگاهی به خاطر بروز مانعی، سهم وارث از حدّ اعلی به حدّ ادنی تنزّل میکند. به عنوان مثال، وجود فرزند، موجب کاهش سهم شوهر از نصف به یک چهارم و سهم زن از یک چهارم به یک هشتم میشود. فقها از این نوع مانع به «حجب نقصان» تعبیر کردهاند. ۹ - جهات استحقاق ارثجهات استحقاق سهم ارث به سه قسم تقسیم میشود: ۹.۱ - سهم بالفرضاستحقاق ارث گاهی به «فرض» و «تسمیه» است؛ یعنی بر سهم وارث در قرآن کریم، تصریح شده است. ۹.۲ - سهم بالقرابهگاهی نیز استحقاق ارث به «قرابت» مانند استحقاق عمو و عمّه که در قرآن، سهمی برای ایشان تعیین نشده است و تحت عنوان «اولوا الارحام» مندرج هستند، ۹.۳ - سهم بالردّو گاهی به هر دو سبب که از آن به «ردّ» تعبیر میشود یعنی ارث بردن وارث، افزون بر فریضه به سبب قرابت با میّت نیز میباشد، برای مثال، اگر وارث، تنها یک دختر باشد، نصف ترکه را به «فرض» و نصف دیگر را به «قرابت» ارث میبرد. ۱۰ - سهام فرائضسهام نامبرده شده در قرآن کریم عبارت است از: ۱۰.۱ - نصفصاحبان آن سه گروهند: ۱. یک دختر در صورتی که میت فرزند دیگری که از او إرث ببرد نداشته باشد. ۲. یک خواهر پدر ومادری یا پدری، در صورتی که میت برادر پدر ومادری یا پدری نداشته باشد. ۳. شوهر در صورتی که همسر متوفای او فرزند یا فرزندزاده نداشته باشد . ۱۰.۲ - دو سومصاحبان آن سه گروه می باشند: ۱. دو دختر یا بیشتر در صورتی که میت پسر نداشته باشد. ۲. دو خواهر پدری در صورتی که میت برادر پدری نداشته باشد. ۳. دو خواهر پدر ومادری یا بیشتر در صورتی که برادر پدر ومادری نداشته باشد . ۱۰.۳ - یک سومصاحبان آن دو گروه می باشند: ۱. مادر در صورتی که میت فرزند یا برادرانی نداشته باشد ،داشتن یک برادر مانع نیست. ۲. برادران یا خواهران مادری میّت در صورتی که متعدد باشند. ۱۰.۴ - یک چهارمصاحبان آن دو گروه می باشند: ۱. شوهری که زن متوفّایش فرزند یا فرزندزاده داشته باشد . ۲. زنی که شوهر متوفّایش بی فرزند یا فرزندزاده نداشته باشد . ۱۰.۵ - یک ششمصاحبان آن سه گروهند: ۱. پدر در صورتی که میّت دارای فرزند باشد. ۲. مادر در صورتی که میت حدأقل دو برادر یا چهار خواهر پدر ومادری داشته باشد یا اینکه میت فرزند داشته باشد . ۳. برادر یا خواهر مادری در صورتی که تنها باشد یعنی برادر یا خواهر مادری دیگری نباشد. ۱۰.۶ - یک هشتمصاحب، آن زنی است که شوهر متوفّایش فرزند یا فرزندزاده داشته باشد. ۱۱ - سهم قرابتغیر از موارد ذکر شده، بقیّه وارثان میت که سهم ارث آنان در قرآن کریم مشخص نشده است، «وارثان بالقرابه» نامیده می شوند. ۱۲ - توارث همسرانزن و شوهر در صورتی از یکدیگر إرث می برند که عقد آنها دائمی باشد . کیفیت إرث آنها از هم به شرح ذیل است: ۱۲.۱ - در صورت فوت شوهر۱. میت فرزند ندارد: ۴/۱ (یک چهارم) به همسر، و۴/۳ (سه چهارم) به سایر ورثه می رسد . ۲. میت فرزند دارد: ۸/۱ (یک هشتم) به همسر، و۸/۷ (هفت هشتم) به سایر ورثه میرسد ۱۲.۲ - در صورت فوت همسر۱. میت فرزند ندارد: ۲/۱ (یک دوم) به شوهر، و۲/۱ (یک دوم) به سایر ورثه میرسد . ۲. میت فرزند دارد: ۴/۱ به شوهر، و۴/۳ به سایر ورثه میرسد . ۱۳ - عول و تعصیبترکه نسبت به سهام وارثان، سه حالت دارد: یا به اندازۀ سهام است یا کمتر از آن است و یا بیشتر از آن. صورت دوم و سوم مورد اختلاف شیعه و اهل سنت است. در فقه عامه از صورت دوم به عول و از صورت سوم به تعصیب تعبیر شده است که هر دو نزد شیعه امامیه باطل است. ۱۴ - ارث در مرگهای جمعیکسانی که از یکدیگر ارث میبرند، چنانچه همگی غرق شدند یا زیر آوار مردند، اگر تقدّم مرگ یکی بر دیگری یا تقارن آنها معلوم نباشد، همه از یکدیگر ارث میبرند، و در صورتی که تقدّم یکی معلوم باشد دیگران از او ارث میبرند و در صورت معلوم بودن تقارن، هیچ کدام از هم ارث نمیبرند. در الحاق دیگر اسباب مرگ جمعی به دو سبب یاد شده، اختلاف است. ۱۵ - ارث جنین، خنثی، غایب و مجوسیعنوانهای دیگری مانند جنین، خنثی، غایب و مجوسی در بحث ارث مطرح هستند که احکام هر یک در جای خود خواهد آمد. ۱۶ - پانویس۱۷ - منبع• فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۱، ص۳۷۵. • سایت پژوهه • ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی |